پيدا كردن كسي كه با برخي از معيارهاي ناخوداگاه شما هماهنگي دارد به اين معنا نيست كه نمي‌توانيد كسي ديگر را پيدا كنيد كه با تعداد بيشتري از معيارها هماهنگي داشته باشد. به همين دليل است كه هر كدام از ما چندين بار عاشق مي‌شويم و چيزي به اسم نيمه گم شده يا يك روح در دو بدن وجود ندارد. ببينيم چرا چنين كسي وجود ندارد.عشق واقعي و جبرانگاهي افراد عاشق مي‌شوند كه نيازهاي برآورده نشده آنها را جبران كنند. اگر دختري اعتماد به نفس نداشته باشد، احتمال زيادي هست كه جذب افراد بااعتماد به نفس بشود به اين شرط كه همه فاكتورهاي ديگر ثابت باشند.اين مورد به اين پرسش هم جواب مي‌دهد كه آيا افراد جذب كساني مي‌شوند كه به خودشان شبيه هستند يا با خودشان تفاوت دارند. افراد جذب كساني مي‌شوند كه از نظر خصوصياتي كه درباره خودشان دوست دارند به آنها شباهت داشته باشند و كساني كه از نظر خصوصياتي كه در خودشان نمي‌پسندند، با آنها فرق داشته باشند.بعضي‌ها مي گويند عشق واقعي همان عشق بي قيد و شرط است؛ يعني وقتي براي جبران يكي از نيازهاي برنيامده عاشق كسي مي‌شويد بدون اينكه او را دوست داشته باشيد.در دنياي واقعي، عشق بي قيد و شرط خالصانه وجود ندارد مگر در فيلم‌ها، چون رابطه‌ها مبتني بر فاكتورهاي روانشناختي‌اي هستند كه افراد آنها را كاملاً درك نمي‌كنند. ما عاشق ديگران مي‌شويم تا نقطه ضعف‌هايمان را جبران كنيم، نيازهايمان را براورده كنيم، زخم‌هاي احساسي گذشته را التيام ببخشيم و بسياري دلايل مختلف ديگر.حتي عشق به مادر نمونه‌اي از عشق بي قيد و شرط تلقي نمي‌شود. ما مادرمان را دوست داريم چون دلسوز ماست، شكم ما را سير مي‌كند، ما را نوازش مي‌كند و به ما احساس خوبي مي‌دهد.ما به سگ‌ها وابسته مي‌شويم چون ما را دوست دارند، وقتي ما را مي‌بينند احساس خوبي دارند و به ما اين حس را مي‌دهند كه كسي دوستمان دارد. با اين حال، هر چه بيشتر از جبران نيازها به سمت عشق بي قيد و شرط برويد، رابطه سالم‌تري خواهيد داشت و احتمال مواجهه شما با عشق واقعي بيشتر خواهد شد.
مشكلي كه در فيلم‌ها هستمشكلي كه در فيلم‌ها، رسانه‌ها و آهنگ‌هاي عاشقانه هست اين است كه طوري عشق واقعي را جلوه مي‌دهند گويي هيچ ربطي به روانشناسي، ذهن ناخوداگاه يا نيازهاي برنيامده ندارد.كساني كه فكر مي‌كنند كسي را بدون دليل دوست دارند فقط از نيازهاي شخصي و احساسي خود بي خبرند. وقتي از نيازهاي برنيامده خود آگاهي بيابيد متوجه خواهيد شد هميشه دليلي براي عاشق شدن وجود دارد.
در واقع، بسياري از روانشناسان استدلال مي‌كنند كه عشق بي قيد و شرط وجود ندارد و ما نمي‌توانيم آنها را ملامت كنيم. مرز بسيار ظريفي بين جذب شدن به افراد به خاطر نيازهاي برنيامده و باور به اينكه بي قيد و شرط جذب آن فرد شده‌ايد، وجود دارد.در همه موارد، بايد بدانيد هميشه بخش مشروطي در عشق وجود دارد و وقتي اين بخش را درك كنيد، خواهيد توانست به آساني از عهده جدايي‌ها برآييد و همچنين، ديگران را جذب خودتان كنيد.
پيدا كردن كسي كه با برخي از معيارهاي ناخوداگاه شما هماهنگي دارد به اين معنا نيست كه نمي‌توانيد كسي ديگر را پيدا كنيد كه با تعداد بيشتري از معيارها هماهنگي داشته باشد. به همين دليل است كه هر كدام از ما چندين بار عاشق مي‌شويم و چيزي به اسم نيمه گم شده يا يك روح در دو بدن وجود ندارد. ببينيم چرا چنين كسي وجود ندارد.عشق واقعي و جبرانگاهي افراد عاشق مي‌شوند كه نيازهاي برآورده نشده آنها را جبران كنند. اگر دختري اعتماد به نفس نداشته باشد، احتمال زيادي هست كه جذب افراد بااعتماد به نفس بشود به اين شرط كه همه فاكتورهاي ديگر ثابت باشند.اين مورد به اين پرسش هم جواب مي‌دهد كه آيا افراد جذب كساني مي‌شوند كه به خودشان شبيه هستند يا با خودشان تفاوت دارند. افراد جذب كساني مي‌شوند كه از نظر خصوصياتي كه درباره خودشان دوست دارند به آنها شباهت داشته باشند و كساني كه از نظر خصوصياتي كه در خودشان نمي‌پسندند، با آنها فرق داشته باشند.بعضي‌ها مي گويند عشق واقعي همان عشق بي قيد و شرط است؛ يعني وقتي براي جبران يكي از نيازهاي برنيامده عاشق كسي مي‌شويد بدون اينكه او را دوست داشته باشيد.در دنياي واقعي، عشق بي قيد و شرط خالصانه وجود ندارد مگر در فيلم‌ها، چون رابطه‌ها مبتني بر فاكتورهاي روانشناختي‌اي هستند كه افراد آنها را كاملاً درك نمي‌كنند. ما عاشق ديگران مي‌شويم تا نقطه ضعف‌هايمان را جبران كنيم، نيازهايمان را براورده كنيم، زخم‌هاي احساسي گذشته را التيام ببخشيم و بسياري دلايل مختلف ديگر.حتي عشق به مادر نمونه‌اي از عشق بي قيد و شرط تلقي نمي‌شود. ما مادرمان را دوست داريم چون دلسوز ماست، شكم ما را سير مي‌كند، ما را نوازش مي‌كند و به ما احساس خوبي مي‌دهد.ما به سگ‌ها وابسته مي‌شويم چون ما را دوست دارند، وقتي ما را مي‌بينند احساس خوبي دارند و به ما اين حس را مي‌دهند كه كسي دوستمان دارد. با اين حال، هر چه بيشتر از جبران نيازها به سمت عشق بي قيد و شرط برويد، رابطه سالم‌تري خواهيد داشت و احتمال مواجهه شما با عشق واقعي بيشتر خواهد شد.
مشكلي كه در فيلم‌ها هستمشكلي كه در فيلم‌ها، رسانه‌ها و آهنگ‌هاي عاشقانه هست اين است كه طوري عشق واقعي را جلوه مي‌دهند گويي هيچ ربطي به روانشناسي، ذهن ناخوداگاه يا نيازهاي برنيامده ندارد.كساني كه فكر مي‌كنند كسي را بدون دليل دوست دارند فقط از نيازهاي شخصي و احساسي خود بي خبرند. وقتي از نيازهاي برنيامده خود آگاهي بيابيد متوجه خواهيد شد هميشه دليلي براي عاشق شدن وجود دارد.
در واقع، بسياري از روانشناسان استدلال مي‌كنند كه عشق بي قيد و شرط وجود ندارد و ما نمي‌توانيم آنها را ملامت كنيم. مرز بسيار ظريفي بين جذب شدن به افراد به خاطر نيازهاي برنيامده و باور به اينكه بي قيد و شرط جذب آن فرد شده‌ايد، وجود دارد.در همه موارد، بايد بدانيد هميشه بخش مشروطي در عشق وجود دارد و وقتي اين بخش را درك كنيد، خواهيد توانست به آساني از عهده جدايي‌ها برآييد و همچنين، ديگران را جذب خودتان كنيد.
امور فقط انساني هستند - اما اين نبايد بهانه شما باشد